13.13
 
 

به چه ميخندي تو؟

به مفهوم غم انگيز جدايی؟

به چه چيز؟

به شكست دل من يا به پيروزي خويش؟

به چه ميخندي تو؟

به نگاهم كه چه مستانه تو را باور كرد؟

يا به افسونگري چشمانت كه مرا سوخت و خاكستر كرد؟

به چه ميخندي تو؟

به دل ساده ي من كه دگر تا به ابد نيز به فكر خود نيست؟

خنده دار است بخند


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:, :: 15:30 :: توسط : 13


 
کشتی در طوفان شکست و غرق شد . فقط دو مرد توانستند به سوي جزیره ی کوچک بی آب و علفی
شنا کنند و نجات یابند.
 
دو نجات یافته دیدند هیچ نمیتوانند بکنند، با خود گفتند بهتر است از خدا کمک بخو ا هیم .
بنابراین دست به دعا شدند و براياین که ببینند دعاي کدا م بهتر مستجاب می شود به گوشه ا ي
از جزیره رفتند.
 
نخست، از خدا غذا خواستند . فردامرد اول، درختی یافت و میوه اي بر آن، آن را خورد . اما مرد دوم
چیزي براي خوردن نداشت.
هفته بعد، مرد اول از خدا همسر وهمدم خواست، فردا کشتی دیگري غرق شد، زنی نجات یافت و
به مرد رسید. در سمت دیگر، مرددوم هیچ کس را نداشت.
 
مرد اول از خدا خانه، لباس و غذايبیشتري خواست، فردا، به صورتی معجزه آسا، تمام چیزها یی
که خواسته بود به او رسید. مرددوم هنوز هیچ نداشت.
دست آخر، مرد اول از خدا کشتیخواست تا او همسرش را با خود ببر د . فردا کشتی اي آمد و در
سمت او لنگر انداخت، مرد خواست بههمراه همسرش از جزیر ه برود و مرد دوم را همانجا رها کند .
 
پیش خود گفت، مرد دیگر حتماشایستگی نعمت هاي الهی را ندارد، چرا که درخواستها ي ا و
پاسخ داده نشد، پس همینجا بماندبهتر است.
زمان حرکت کشتی، ندایی از آسمانپرسید: چرا همسفر خود را در جزیره رها می کنی؟
پاسخ داد : این نعمت هایی که بهدست آورده ام همه مال خودم است، همه را خود درخواست کرده ام.
 درخواست هاي او که پذیرفته نشد،پس لیاقت این چیزها را ندارد.
ندا، مرد را سرزنش کر د : اشتباهمی کنی . زمانی که تنها خواسته او را اجابت کردم، این نعمت ها به
تو رسید.
 
مرد با حیرت پرسید: از تو چهخواست که باید مدیون او باشم؟

ندا پاسخ داد: از من خواست کهتمام خواسته هاي تو را اجابت کنم


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 17:25 :: توسط : 13

اگر هم تكراري باشه ، ارزش يكبار ديگه خوندن رو براي من داشت .

پاره آجر

روزي مردي ثروتمند در اتومبيل جديد و گران قيمت خود با سرعت فراوان از خيابان كم رفت و آمدي مي گذشت.ناگهان از بين دو اتومبيل پارك شده در كنار خيابان يك پسر بچه پاره آجري به سمت او پرتاب كرد.پاره آجر به اتومبيل او برخورد كرد .

مرد پايش را روي ترمز گذاشت و سريع پياده شد و ديد كه اتومبيلش صدمه زيادي ديده است. به طرف پسرك رفت تا او را به سختي تنبيه كند.پسرك گريان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پياده­رو، جايي كه برادر فلجش از روي صندلي چرخدار به زمين افتاده بود جلب كند.

 پسرك گفت:"اينجا خيابانخلوتي است و به ندرت كسي از آن عبور مي كند. هر چه منتظر ايستادم و از رانندگان كمك خواستم كسي توجه نكرد. برادر بزرگم از روي صندلي چرخدارش به زمين افتاده و من زور كافي براي بلند كردنش ندارم.

"براي اينكه شما را متوقف كتم ناچار شدم از اين پاره آجر استفاده كنم ".

مرد متاثر شد و به فكر فرو رفت... برادر پسرك را روي صندلي اش نشاند، سوار ماشينش شد و به راه افتاد ...

 در زندگي چنان با سرعت حركت نكنيد كه ديگران مجبور شوند براي جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب كنند!

 خدا در روح ما زمزمه مي كند و با قلب ما حرف مي زند.

 اما بعضي اوقات زماني كه ما وقت نداريم گوش كنيم، او مجبور مي شود پاره آجري به سمت ما پرتاب كند.


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 17:17 :: توسط : 13


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 15:46 :: توسط : 13



عدد13 عددی خاص واسرارآمیز است.تنهاعددی که دراغلب ملل ها آن رانحس،نامبارک وشوم میدانندو تاجایی که بشودسعی میکنندازاین عدد استفاده نکنند.
مثلا:
_از آنجا كه اين عدد را نحس مي دانند، بعضي از معماران تا همين اواخر در بناها از ساخت طبقه سيزدهم پرهيز مي كردند.

_گاهي پلاك سيزده بر روي نشاني ها گذاشته نمي‌شود.

_مسيحيان در يك اتاق و پشت يك ميز، سيزده نفر (در ضيافت شام) نمي نشينند.

_در هواپيماي ايرباس، صندلي شماره سيزده وجود ندارد.

_سيزده در مسيحيت، عدد يهودا اسخريوطي است.

_عدد اجتماع جادوگران نيز سيزده است.

_در ايران هم در نگاه عامه مردم با شومي عدد سيزده مواجه مي شويم.(سیزده بدر)

-درهتل های امریکایی اتاق شماره ی13وجودندارد.

-و....

شوم بودن این عددچنددلیل دارد:
_ تعداد خدايان در يونان دوازده بوده اما وقتي سيزدهمي وارد مي شود يكي از آنها را مي كشد و خود به جاي او مي‌نشيند و از آن به بعد همه چيز به هم مي ريزد و اوضاع خراب مي شود.

_ به قول (ويل دورانت) از آنجا كه دوازده عددي بوده كه به 2 و 3 و 4 و 6 بخش پذير بوده و عدد كاملي به شمار مي آمده و درست بعد از آن عدد سيزده است كه به هيچ كدام از آن اعداد بخش پذير نيست، نحس شده است.

_ مسحيان؛ يهوداي خيانت كار را سيزدهمين آن دوازده نفر مي دانند.

_ در روز جمعه،13 اكتبر 1307 ميلادي تعدادي از اعضاي فرقه اي از صليبيون نظامي قرون وسطي توسط فرمانداران فيليب چهارم، شاه فرانسه دستگير و محكوم شدند.

بااینکه این عدددربین مردم امریکانیزعددنحس به حساب می آیدامادر نمادهايي كه در اسكناس يك دلاري وجود دارد، به طور اغراق آميزي نقش عدد 13 ديده مي شود. در واقع مفهوم عدد 13 در تاريخ آمريكا بسيار مستحكم است.عدد 13 در بسياري از نمادهاي يك دلاري آمريكايي به كار مي رود (13 قوم اوليه آمريكا، 13 امضاكننده بيانيه استقلال، 13 نوار روي پرچم، 13 طبقه هرم، 13 ستاره در بالاي سر عقاب، عبارت13 حرفيe pluribus unum، تعداد 13 پر تزييني از پرهاي موجود در طول هر يك از بال هاي عقاب، 13 نوار بر روي سپر، 13 برگ روي شاخه زيتون و تعداد 13 عدد پيكان.

چند دلیل ازدلایل ریاضی براثبات منحوس نبودن این عدد:

-13^2 عدد اول مرسن است.

13جسم ارشميدسی موجود است. (اجسام ارشميدسی اجسامی هستند كه وجوه آنها چند ضلعی بوده، نه لزوما از يك نوع ، و كنجهای آنها مساوی هستند.)
عدد 13كوچكترين Emirp است. (Emirp عدد اولی است كه اگر ارقام آن را معكوس كنيم مجددا عددی اول خواهد بود مثلا اعداد 13، 17،31، 37،…..)

- 169=2^13 بامعكوس كردن ارقام آن داريم: 961=”2^31 يعنی رقم های آن مجددا معكوس می شود.”

2^13، 1+!12 را عاد مي*كند.

- 13عدد Happy است.(برای دانستن اين كه عددی Happy است، مجموع مربعات رقمهاي عدد را پيدا كرده و دوباره مجموع مربعات عدد بدست آمده را حساب می*كنيم با ادامه اين روند اگر به عدد 1 دست پيدا كرديم آنگاه به آن عدد Happy گفته می*شود. مثلا برای عدد سيزده 10=”2^3+2^1 و 1=2^0+2^1 بنابراين13″ عدد Happyاست.)

- 13نيمی از 3^3+ 3^1- است.
و.....

وکلی دلیله دیگه برای به اثبات رسوندن اینکه عدد13عددی نحس نیست اما دیه نمیشه همشونوتواین تاپیک بزارم اینم خلاصه ای از رموزعدد13!

1-نظره شماراجبه این عددچیه؟
2-تاحالاشده نحسیه این عدد بقولی شماروبگیره ویا شما تحت تاثیرمنحوس بودن این عددقراربگیرید؟اگه اره کجاوچطوری!
3-چرامردم بدون آگاهی قبلی درموردمنحوس بودن یانبودن این عدد،اونو نحس دونستن ویجورایی ازش فرارمیکنن؟


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 15:43 :: توسط : 13

پيک موتوري هستم و شبانه روز براي يک لقمه نان حلال زحمت مي کشم تا شکم خانواده ام را سير کنم و دستم جلوي کسي دراز نباشد. امروز همسرم زنگ زد و گفت شب زودتر به خانه بيا تا براي مراسم عزاداري بيست ويکم ماه مبارک رمضان به حرم امام رضا(ع) برويم.

من تا زمان افطار چند سفارش کاري را به نشاني مشتريان رساندم و سپس با سرعت به طرف خانه راه افتادم تا روزه ام را باز کنم و بچه ها را به حرم امام رضا(ع) ببرم. اما در خيابان کوهسنگي ۲ جوان ناشناس را ديدم که کنار خيابان ايستاده بودند و تقاضاي کمک داشتند.

مرد جوان در گفت وگو با افسر نگهبان کلانتري احمدآباد مشهد افزود: فوري توقف کردم تا ببينم آن ۲ جوان چه مي گويند. آ ن ها ادعا داشتند که از تهران براي مسافرت به مشهد آمده اند و چون شماره خيابان محل سکونت فاميل خود را گم کرده اند سرگردان شده اند. با وجود آن که خيلي عجله داشتم تصميم گرفتم به ۲ جوان غريبه کمک کنم و آن ها را سوار موتورسيکلت کردم تا بلکه با گردش در خيابان هاي اطراف، منزل موردنظر را پيدا کنيم.

ولي در خيابان کوهسنگي ۱۵ ناگهان ۲ جوان غريبه با سوءاستفاده از تاريکي شب و خلوت بودن مسير، چاقويي را روي گردنم گذاشتند و با توسل به زور و تهديد، موتورسيکلت، تمام وجوه نقدي که از صبح کار کرده بودم و گوشي تلفن همراهم را سرقت کردند. در حالي که دست و پايم مي لرزيد به آن ها گفتم شما خيلي بي انصاف هستيد که شب قدر هم دست از اين کارها بر نمي داريد اما ۲ سارق مسافرنما بدون توجه به حرف هايم مرا با چاقو زخمي کردند و متواري شدند.

من در گوشه خيابان ايستادم و شاهد سرقت تمام دار و ندارم که همين موتورسيکلت است و وسيله کارم است بودم، ولي هنوز سارقان به سر خيابان نرسيده بودند که با دستپاچگي کنترل موتورسيکلت را از دست دادند و با يک دستگاه خودروي سواري پرايد تصادف کردند و نقش زمين شدند.

با سر و صدايي که بلند شده بود همسايه ها به کمکم آمدند و ما ۲ سارق مسافرنما را در حالي دستگير کرديم که به شدت زخمي شده بودند.

با گزارش موضوع به فوريت هاي پليسي ۱۱۰، ماموران کلانتري و تيم امدادي اورژانس ۱۱۵ در محل حاضر شدند و اقدامات لازم را به عمل آوردند. ۲ مصدوم حادثه نيز که دست و پاي شان شکسته است فعلا بايد تحت درمان قرار بگيرند و بستري شوند.

مرد جوان افزود: اگر چه خاطرم جمع بود که مال حلال گم نمي شود و مطمئن بودم اين سارقان شياد در شب قدر تاوان عمل خطاي خود را خواهند پرداخت.
حوادث واقعی خراسان رضوی
 

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:, :: 13:42 :: توسط : 13

گفت: که چی؟
هی جانباز جانباز... شهید شهید!
میخواستن نرن!
کسی مجبورشون نکرده بود که!
گفتم:چرا اتفاقا! مجبورشون میکرد!


گفت:کی؟!!

گفتم:همون که تو نداریش!
گفت:من ندارم؟! چی رو؟!
گفتم: غیــــــرت و مردونـگـي.... !!

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:, :: 13:39 :: توسط : 13


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 3 شهريور 1392برچسب:, :: 17:2 :: توسط : 13


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 3 شهريور 1392برچسب:, :: 17:0 :: توسط : 13


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 3 شهريور 1392برچسب:, :: 16:47 :: توسط : 13
درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان 13.13 و آدرس amin13.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 74
بازدید کل : 62625
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


کد بزرگ شدن تصاویر